تا حالا شده احساس کنی مدام توی یک چرخه تکراری گیر کردی؟ مثلاً هرچقدر هم تلاش کنی، رابطههات به شکست ختم میشن یا همیشه در نهایت با خودت فکر میکنی: «من به اندازه کافی خوب نیستم»؟
شاید برات پیش اومده که با وجود همه موفقیتهات، هنوز حس کمبود داشته باشی یا مدام در پی تأیید گرفتن از دیگران باشی.
این حسها برای خیلی از ما آشناست، چون پشتشون چیزی به اسم طرحواره وجود داره.
طرحواره چیه؟
طرحواره مثل یه عینک نامرئیه که از بچگی تا الان روی چشممون بوده. این عینک باعث میشه دنیا، آدمها و حتی خودمون رو از یه زاویه خاص ببینیم. گاهی اونقدر با این عینک خو گرفتیم که حتی متوجه نمیشیم داریم از پشتش دنیا رو نگاه میکنیم.
طرحوارهها درواقع باورهای عمیقی هستن که از تجربههای کودکی و روابط اولیهمون شکل گرفتن و حالا مثل یه الگو، رفتار و احساسات ما رو هدایت میکنن.
انواع طرحوارهها
- ۱.رهاشدگی / بیثباتی: ترس دائمی از تنها موندن یا ترک شدن.
- ۲.بیاعتمادی / بدرفتاری: باور اینکه دیگران بهت آسیب میزنن یا ازت سوءاستفاده میکنن.
- ۳.محرومیت هیجانی: حس اینکه هیچکس نمیتونه نیازهای عاطفیت رو برآورده کنه.
- ۴.نقص/ شرم: باور به بیارزش بودن یا اینکه “من کافی نیستم.
- ۵.انزوای اجتماعی / بیگانگی: احساس متفاوت بودن یا تعلق نداشتن به جمع.
- ۶.وابستگی / بیکفایتی: فکر اینکه بدون کمک دیگران نمیتونی از پس زندگی بربیای.
- ۷.آسیبپذیری نسبت به ضرر یا بیماری: ترس افراطی از اینکه هر لحظه ممکنه اتفاق بدی بیفته.
- ۸.خودتحولی ناکافی / خویشتنتحولی ناپخته: ناتوانی در جدا شدن از والدین و ساختن هویت مستقل.
- ۹.شکست: باور اینکه همیشه شکست میخوری یا از بقیه کمتری.
- ۱۰.استحقاق / بزرگمنشی: فکر اینکه قوانین برای تو نیست و همیشه باید امتیاز خاص داشته باشی.
- ۱۱.خودکنترلی / خودانضباطی ناکافی: ناتوانی در کنترل هیجانات، تکانهها یا به تعویق انداختن خواستهها.
- ۱۲.اطاعت: همیشه خواستهها و نیازهای خودت رو قربانی دیگران میکنی.
- ایثار افراطی: مدام نیازهای دیگران رو به خودت ترجیح میدی حتی به ضررت.
- ۱۴.تأییدجویی / جلب توجه: وابستگی زیاد به نظر و قضاوت دیگران.
- ۱۵.منفیگرایی / بدبینی: تمرکز مداوم روی جنبههای منفی زندگی و انتظار بدترین نتیجه.
- ۱۶.بازداری هیجانی: سرکوب احساسات و هیجانات به خاطر ترس از قضاوت یا طرد شدن.
- ۱۷.معیارهای سختگیرانه / عیبجویی افراطی: همیشه دنبال کمال و بهترین بودن؛ هیچوقت راضی نیستی.
- ۱۸.تنبیه: سختگیری و مجازات بیش از حد برای خودت یا دیگران وقتی اشتباهی رخ میده.
طرحوارهها چگونه در ما شکل میگیرند؟
طرحوارهها باورهای عمیقی هستن که از تجربههای کودکی و روابط اولیه شکل میگیرن. وقتی کودک هستیم، مغز برای درک دنیا و محافظت از خود، الگوهایی میسازه. اگر محیط ناپایدار، طردکننده یا بیتوجه باشه، باورهای «من کافی نیستم»، «دیگران قابل اعتماد نیستن» یا «همیشه تنها میمونم» شکل میگیره.
این باورها بعداً در روابط و موقعیتهای جدید خودشون رو تکرار میکنن و باعث میشن حتی وقتی شرایط خوبه، همچنان احساس تهدید یا کمبود داشته باشیم.
کاربرد طرحوارهدرمانی
- ۱.شناخت الگوها
اول به تو کمک میکنه بفهمی کدوم طرحوارهها در تو فعال هستن و چه رفتاری یا احساسی رو باعث میشن.
- برای مثال: «همیشه دنبال تأیید دیگرانم» → ممکنه طرحوارهی «تأییدجویی» باشه.
- ۲.درک ریشهها به جای سرزنش خودت، یاد میگیری که این باورها نتیجه تجربههای کودکی و محیط گذشتهت هستن.
- ۳.آگاهانه تغییر دادن رفتار
وقتی الگوها رو شناختی، میتونی رفتار و واکنشهای خودت رو به جای طرحواره قدیمی، آگاهانه مدیریت کنی.
- برای مثال: کسی که طرحواره «ترس از رهاشدگی» داره، با تمرینهای درمانی یاد میگیره به جای چسبیدن یا کنترل دیگران، اعتماد کنه و مستقل باشه.
- ۴.بهبود روابط و احساسات با تغییر طرحوارهها، روابط سالمتر و احساس رضایت بیشتر شکل میگیره، چون دیگر تحت فرمان باورهای مخرب کودکی نیستی.
به طور خلاصه: طرحوارهدرمانی کمک میکنه بفهمی چرا بعضی رفتارها یا احساسات تکراری دارن، ریشهشون رو پیدا کنی و بعد آگاهانه اونها رو تغییر بدی.
زندگی خیلی وقتها تکرار میشه، نه چون ما بد عمل میکنیم، بلکه چون طرحوارهها مثل نقشههای ذهنی قدیمی، مسیر احساسات و رفتارمون رو هدایت میکنن. شناخت این نقشهها به ما این فرصت رو میده که چرخههای تکراری رو بشکنیم، انتخابهای جدید داشته باشیم و حس بهتری نسبت به خودمون و روابطمون پیدا کنیم.
به عبارت ساده: وقتی بفهمیم چرا واکنشهامون همیشه یکسانه، میتونیم راه تازهای برای زندگی کردن بسازیم.